متن ترانه های معین(قسمت چهارم)

ساخت وبلاگ

من از راه اومدم

اين قافله ی عمر ، عجب ميگذرد
اين قافله ی عمر ، عجب ميگذرد
درياب دمی ، که با طرب میگذرد،که با طرب میگذرد

ساقی ، ساقی ، غم فردای حريفان چه خوریم
پيش آر پياله را ، پيش آر پياله را ، که شب مییي گذرد

من از راه اومدم 
(من از راه اومدم)
دلت خواست اومدم
(دلت خواست اومدم)

تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم

هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
به دنبال تو باز اومدم ، پی چشم سيات اومدم
فقط با يک نگاه اومدم
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمووومه کارم

گذشتن از تو آسون نيست ، مثل تو يار فراوون نيست
گذشتن از تو آسون نيست ، مثل تو يار فراوون نيست
مثل تو يار فراوون نيست
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم

من از راه اومدم 
(من از راه اومدم)
دلت خواست اومدم
(دلت خواست اومدم)
تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
تو از بيراهه ها رفتی ، تو چشم سياه کجا رفتی
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم

هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
هزار بار اومدم نبودی ، گرفتار اومدم نبودی
به دنبال تو باز اومدم ، پی چشم سيات اومدم
فقط با يک نگاه اومدم
بايد سر به جنون زد ، دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم ، بی تو تمومه کارم 
__________________
تنهای تنها

همه رفتند کسی دور و برم نیست

چنین بی کس شدن در باورم نیست

اگر این آخرا بی عاقبت بود

به جز افسوس هوایی در سرم نیست



همه رفتند کسی با ما نموندش، کسی خط دل ما رو نخوندش

همه رفتند ولی این دل ما را، همون که فکر نمی کردیم سوزوندش

که حاشا تقه ای بر در نخورده، که آیا زنده ایم یا جون سپرده

که حاشا صحبتی حرفی کلامی، که جزو رفته هاییم ما نمرده



عجب بالا و پایین داره دنیا، عجب این روزگار دل سرده با ما

یه روز دور و برم صد تا رفیق بود، منو امروز ببین تنهای تنهام

خیال کردم که این گوشه کنارا، یکی داره هوای کار ما را

یکی هم این میون دلسوز ما هست، نداره آرزو، آزار ما را 
__________________
حیران

تو حیرانی در این هنگامه، من هم از تو حیرانتر
تو در آغاز آبادی، منم هر لحظه ویرانتر
در این بن بست ظلمانی، رهایی را چه میدانی؟
فرار از خود به سوی هم، و یا از هم گریزانتر

اگر از راه برگردیم سراپا حسرت دردیم 
گذشتن، مرگ؛ ماندن، درد كدامینند آسانتر؟
كدام این پیك را گویند 
كه من هم از تو می جویم
نشانت را و ماندم بی خبر در آن پریشانتر

در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیرآمده 
ناخوانده مهمانتر 
__________________
نماز

نماز مغربو امشب به نام عشق بر پا کن
.....الـلّـه اکــبــر.....الـلّـه اکــبــر.....

نماز مغربو امشب به نام عشق بر پا کن
واسـم از درگه حـق مهربونـيـتـو تمنا کن

بخواه عشقو از اون قادر که هر ناگـفـته مي دونه
که هر ناخونده مي خونه

هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه

از امشب تا نماز مغرب هر شب
کـــنـــارم بــاش و يـــارم بــاش
و با من با من عاشـق مـدارا کـن

بـگـو يـا رب منو رسـواي رسوا کن
تو قلبم آتش افروزان کن غوغا کن

هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه


اگه عشق مني...
اگه عشق مني امشب نمازو هم صدا با قلب من...
امشب نمازو هم صدا با قلب من ذکر خدايا کن

الــهــي هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه
هوا اونه صدا اونه خداي عاشقا اونه 
__________________
چکنم عاشق ایرانم من

با تو روینده و رویانم من
بی تو سوزنده و سوزانم من
چه کنم عاشق ایرانم من

وه چه گمگشته سری دارم من 
یوسف رفته ز کنعانم من
همچو فرزند جدا از مادر 
در هوای تو پریشانم من
مگرم نیست بجز تحفه جان
شرمسار از همه یارانم من
چه کنم عاشق ایرانم من

گاه گاهی که تو غمناک شوی
گریه ابر بهارانم من
گریه ام دست خودم نیست از اوست
پس نپرسید چه گریانم من
دلکی دارم و انسانم من
چه کنم عاشق ایرانم من 
__________________
تا از در اومد

تا از در اومد بوی گل اومد
بوی بهار و سوز دل اومد
وقتی نگام کرد آشفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
نشست موهاشو شونه کرد
این دلو خوب دیوونه کرد 
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد
نشست موهاشو شونه کرد
این دلو خوب دیوونه کرد 
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد


تا از در اومد بوی گل اومد
بوی بهار و سوز دل اومد
وقتی نگام کرد آشفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
نشست موهاشو شونه کرد
این دلو خوب دیوونه کرد 
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد
نشست موهاشو شونه کرد
این دل رو خوب دیوونه کرد 
دل که پی بهونه بود شکایت از زمونه کرد


دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد 
دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد 
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش


دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد 
دل دیگه سر به راه نشد یه روز ازش جدا نشد 
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش
می میره نباشه یارش خیلی خرابه کارش

تا از در اومد بوی گل اومد
بوی بهار و سوز دل اومد
وقتی نگام کرد آشفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم
حرف دلم رو کاش گفته بودم 
__________________
بهانه


ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن 
ای تو خود لحظه بودن 
تا طلوع صبح خورشید و دمیدن 
ای همه خوبی همه پاکی 
تو کلام آخر من 
ای تو پر از وسوسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من 

اسم تو هر چی که میگم
همه تکرار تو حرفهای دل من 
چشم تو هر جا که میرم 
جاری تو چشمهای منتظر من 

ای تو بهانه واسه موندن 
ای نهایت رسیدن 
ای تو خود لحظه بودن 
تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن 

تو رو اون لحظه که دیدم 
به بهانه هام رسیدم 
از تو تصویری کشیدم 
که اون و هیچ جا ندیدم 
تو رو از نگات شناختم 
قصه از عشق تو ساختم 
تو رو از خودت گرفتم 
با تو یک خاطره ساختم 

ای تو بهانه واسه موندن 
ای نهایت رسیدن 
ای تو خود لحظه بودن 
تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن 
ای همه خوبی همه پاکی 
تو کلام آخر من 
ای تو پر از وسوسه عشق 
تو شدی تمامی زندگی من

عکس و متن ترانه های معین...
ما را در سایت عکس و متن ترانه های معین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهیار mahyar20 بازدید : 302 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 ساعت: 22:42