متن ترانه های معین(قسمت اول)

ساخت وبلاگ

یکی را دوست می دارم

يكي را دوست مي دارم ، ولي افسوس او هرگز نمي داند
نگاهش مي كنم ،شايد بخواند از نگاه من ، كه او را دوست دارم
ولي افسوس او هرگز نگاهم را نمي خواند ‹ و ا ي ›

به برگ گل نوشتم من ، كه او را دوست مي دارم
ولي افسوس ، او گل را به زلف كودكي آويخت ، تا او را بخنداند
صبا را ديدم و گفتم صبا ، دستم به دامانت 
بگو از من به دلدارم ، تو را من دوست مي دارم
ولي ناگه ، ز ابر تيره برقي جست و روي ماه تابان را بپوشانيد

من به خاكستر نشيني ، عادت ديرينه دارم
سينه مالا مال درد ، اما دلي بي كينه دارم
پاكبازم من ولي ، در آرزويم عشق بازي
مثل هر جنبنده اي ، من هم دلي در سينه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
در كدامين مكتب و مذهب ، جرم است پاكبازي
در جهان ، صدها هزاران پاكباز ، در سينه دارم
كار هر كس نيست مكتب داري اين پاكبازان
هديه از سلطان عشق ، بر هر دو پايم پينه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
من از بيراهه هاي هله بر مي گردم و آواز شب دارم
هزار و يك شبي ديگر ، نگفته زير لب دارم
مثال كوره مي سوزد تنم از عشق ، اميد طَرب دارم
حديث تازه اي از عشق مردان حَرب دارم
من عاشق عاشق شدنم ، من عاشق عاشق شدنم
من به خاكستر . . . 
__________________
پریچهر

ميخونم به هواي تو پریچهر
چه قدر خالي جاي تو پریچهر
دلم كرده هوايت واي پريچهر
دلم تنگه برايت

تو رو ميطلبم لحظه به لحظه
تويي تاب و تبم لحظه به لحظه
چشات شهر من كه شهر قصه است 
براي هر شبم لحظه به لحظه

تو از هزارو يك شبي پريچهر
بجز تو زندگي هيچه پريچهر
يه دنيا همه هيچه واي پريچهر
دنيا بي تو هيچه

من از نگاه تو شب و شناختم
غزل ديدم و عاشقانه ساختم
تو هر بيت غزل قصه چشمات
دلم قافيه شد قافيه باختم

شب چشم تو قیمتی ترینه
به انگشتر عمر من نگین 
همه دنیای من فقط همین 
همین شرقی ترین شب زمین

تو معجون گل و مخمل نوري
پريواره قصه هاي حوري
تموم قصه ها بي تو ميميرن
كه تو حوصله سنگ صبوري 
__________________

دل شکسته

پشت درهاي بسته ، عاشق دلشكسته ، داره هواي خوندن 
با تو عزيز خسته ، با تو عزيز خسته
دوست دارم عزيزم عاشقتم هنوزم 
نذار تا بيشتر از اين به پاي تو بسوزم
آره خودم فداتم فداي اون چشاتم 
به قربون نگاتم هميشه خاك پاتم 
بيا كه زندگي رو به چشم تو ببينم 
تو اين ديار غربت كنار تو بشينم

كي از تو نــخــونه كـيـه بـــا تــــو نمونه
مي خونم عاشقونه واست خونه به خونه
بيا بازم با من باش اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت تو تنها ياورم باش 
__________________

خالق

ای خالق هر قصه من این منو این تو 
بر ساز دلم زخمه بزن این منو این تو
هر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالی
با هر نفسم داد میزنم جای تو خالی
منم عاشق ناز تو كشیدن
بخاطر تو از همه بریدن تنها تو رو دیدن
منم عاشق انتظار كشیدن
صدای پا تو از كوچه شنیدن تنها تو رو دیدن

تو اون ابر بلندی كه دستات شفای شوره زاره
تو اون ساحل نوری كه هر موج به تو سجده میاره
تو فصل سبز عشقی كه هرگل بهارو از تو داره 
اگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره

تو آخرین كلامی كه شاعر تو هر غزل میاره
بدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل نداره
بمون كه شوكت عشق بمونه كه قصه گوی عشقی
نگو كه حرمت عشق شكسته تو آبروی عشقی 
__________________
افسون

من به بند افسونم ، من به بند افسونم ، یک دوروزه مهمونم
می گریزم از دنیا ، شبگرد و پریشوم ، شبگرد و پریشوم
لب ز هر سخن بستم ، لب ز هر سخن بستم ، مِی نخورده سرمستم
مستم از خیال تو ، تا که در جهان هستم ، تا که در جهان هستم
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن


اگر افتاده ام چون دانه بر خاک ، بروید از دلم بس گوهر پاک
چو شبگردان مرا ماوا نباشد ، دگر جانی در این دنیا نباشد
چو شبگردان مرا ماوا نباشد ، دگر جانی در این دنیا نباشد
ز دلداده کسی پروا ندارد ، دل از دلدادگی حاشا ندارد
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن


چه گویم من دگر از زندگانی ، چه گویم من دگر از زندگانی ، ز بند و قید و رنج آنچنانی
دل بی باورم باور نکردی ، که آخر بی کس و تنها می مونی ، که آخر بی کس و تنها می مونی
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن 
__________________
دیوانگی

یا رب مرا یاری بده تا خوب ازارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم خوارش کنم زارش کنم
ار بوسه های اتشین وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری گیرم زدست دیگری
از رشک ازارش دهم وز غصه بیمارش کنم
هر شامگه در خانه ای چابک تر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای وز خویش بیزارش کنم
چون بینم ان شیدای من فارق شد از سودای من
منزل کنم در کوی او باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگندها بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر کوشم به ازار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز ازارش کنم
یا رب مرا یاری بده تا خوب ازارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم خوارش کنم زارش کنم
ار بوسه های اتشین وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری گیرم زدست دیگری
از رشک ازارش دهم وز غصه بیمارش کنم
هر شامگه در خانه ای چابک تر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای وز خویش بیزارش کنم
چون بینم ان شیدای من فارق شد از سودای من
منزل کنم در کوی او باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگندها بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر کوشم به ازار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز ازارش کنم 
__________________
دنیا دنیا

عشق من ! خبری از حال زارم نداری ،
هر لحظه تو غمی بر روی غمهام می ذاری

دلدارم ! تو امید فرداهای که هستی ،
محبوبم ! دل به پای محبّت که بستی
محبوبم ! دل به پای محبت که بستی

روزی که دل به حرف های توبستم ،
جام عمر ُ جوونیم ُ شکستم

عاشق شدم غم را به جان خریدم ،
بی پروا پای غصّه ها نشستم

دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره

دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی

**********

روزها آمد شب ها طی شد ، به کنارم نموندی
ببین آخر ای ستمگر جون به لبهام رسوندی

بهار رفت ماه دی شد ، تو شدی گلِ سرما
آتش دل خاکستر شد ، بی خبر از دل ما

بهار رفت ماه دی شد ، تو شدی گلِ سرما
آتش دل خاکستر شد ، بی خبر از دل ما

دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره

دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی

**********

عشق من ! خبری از حال زارم نداری ،
هر لحظه تو غمی بر روی غمهام می ذاری

دلدارم ! تو امید فرداهای که هستی ،
محبوبم ! دل به پای محبّت که بستی
محبوبم ! دل به پای محبت که بستی

روزی که دل به حرف های توبستم ،
جام عمر ُ جوونیم ُ شکستم

عاشق شدم غم را به جان خریدم ،
بی پروا پای غصّه ها نشستم

دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره

دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی 
__________________
دل شکسته

پشت دراي بسته عاشقي دل شكسته
داره هواي خوندن با تو عزيز خسته

دوست دارم عزيزم عاشقتم هنوزم
نذار تا بيشتر از اين بپاي تو بسوزم

آره خودم فداتم فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم هميشه خاك پاتم

بيا كه زندگي رو به چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت كنار تو بشينم

كيه از تو نخونه كيه با تو نمونه
مي خونم عاشقونه واست خونه به خونه

بيا بازم با من باش اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت تو تنها باورم باش 
__________________
سفر 

سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم مي خواست ديگه عاشق نباشم
ولي عشق تو موند و اي واي
دل ديوونه مو سوزوند و اي واي 
هنوزم عاشقم دنياي دردم
مثل پروانه ها دورت مي گردم

سفر کردم که از يادم بري، ديدم نميشه
آخه عشق اي عاشق با نديدن کم نميشه
غم دور از تو موندن، يه بي بال و پرم کرد
نرفت از ياد من عشق، سفر عاشق ترم کرد
هنوز پيش مرگتم من بميرم تا نميري 
خوشم با خاطراتم اينو از من نگيري

دلم از ابر و بارون، بجز اسم تو نشنيد
تو مهتاب شبونه، فقط چشمام تور و ديد
نشو با من غريبه مثل نامهربونا
بلاگردون چشمات زمين و آسمونا
مي خوام برگردم اما مي ترسم
مي ترسم بگي حرفي نداري
بگي عشقي نمونده مي ترسم بري تنهام بذاري

تو رو ديدم تو بارون دل دريا تو بودي
تو موج سبز سبز تن صحرا تو بودي
مگه مي شه نديدت تو مهتاب شبونه
مگه مي شه نخوندت تو شعر عاشقونه 
__________________
این چه عشقیست

این چه عشقیست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
میگریزی ز من و در طلبت 
باز هم کوشش باطل دارم

باز لبهای عطش کرده من
عشق سوزان تو را میجوید
میطپد قلبمو با هر طپشی
قصه عشق تو را میگوید

بخت اگر از تو جدایم کرده
میگشایم گره از بخت چه باک
ترسم این عشق سرانجام مرا
بکشد تا به سراپرده خاک 

این چه عشقیست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم 

عکس و متن ترانه های معین...
ما را در سایت عکس و متن ترانه های معین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهیار mahyar20 بازدید : 330 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 ساعت: 22:42